من هم مثل خیلی از شما، تا همین چند وقت پیش فکر میکردم که یک سری آدم زرنگ، تمام ایدههای پولساز دنیا را قبل از من برای خودشان برداشتهاند و دیگر ایدۀ جدیدی نیست که بشود با آن پول درآورد و موفق شد. اما... شنیدن داستان برند ژیلت نظرم را کاملاً عوض کرد و باعث شد به جای اینکه دنبال ایدههای آماده باشم، در مورد راههای رسیدن به ایدههای درآمدزا و خلاقانه بیشتر تحقیق کنم. با توجه به چیزهایی که در این مدت فهمیدم، میخواهم مقالۀ امروز را به راههای رسیدن به صدها ایدۀ خلاقانه و پولساز کسب و کار اختصاص بدهم. خب، قبل از همۀ این حرفها، دوست دارید داستان برند ژیلت را بشنوید؟
داستان برند ژیلت و ایدۀ شکلگیری آن
داستان از آنجایی آغاز میشود که مرد جوانی به نام «کینگ سی ژیلت»، با کمی دقت در زندگی روزمرۀ خودش و بقیۀ مردم، متوجه میشود بسیاری از آقایان مجبورند هر روز صبح، بخشی از وقت خود را برای تیز کردن تیغهای اصلاح صورتشان صرف کنند. همین زحمت و وقتی که برای این کار صرف میشد، جرقهای را در ذهن کینگ ایجاد کرد. آقای کینگ سی ژیلت به فکر افتاد تا تیغههایی را طراحی کند که برای مدتی بتوانند روی یک دسته سوار شوند و بعد از اینکه کند شدند یا دیگر قابل استفاده نبودند از دسته جدا شوند و با یک تیغۀ دیگر جایگزین شوند. البته فقط تا اینجای کار برای آقای ژیلت
ساده بود؛ ایشان نزدیک 6 سال زمان گذاشتند تا بتوانند مهندسان و طراحان محترم آن زمان را قانع کنند که برای پیادهسازی و تجاری کردن طرحش با او همکاری کنند! بعد از این 6 سال و تلاشهای فراوان، ایدۀ آقای ژیلت تجاری شد و همانطور که خودتان بهتر از من میدانید، امروزه «ژیلت» یکی از موفقترین بیزینسهای دنیا است.
از این داستان چه نتیجهای میگیریم؟ اگر از من این سوال بپرسید، میگویم چه داستان این برند، چه برندهای بزرگ دیگر، همگی به ما میگویند: بهترین ایدهها از توجه کردن به نیازهای ساده و روزمرۀ مردم میآیند!
اما عجله نکنید؛ این تمام راه نیست. در ادامۀ مقاله با 6 راه سیدن به بهترین ایدههای کسب و کار آشنا میشویم.
راههای رسیدن به ایدههای خلاقانه و پولساز کسب و کار
در اینجا یک خواهشی از شما دارم. همین حالا (یا حداقل بعد از اینکه این مقاله را خواندید) یک قلم و کاغذ بردارید، جدول سادهای بکشید و در هر مرحله (راه اول تا هفتم) تمام ایدهها، نکات و سوالاتی را که به ذهنتان میرسد بنویسید. با این کار، در پایان مقاله به نتایج بهتری میرسید. فقط سعی کنید ذهنتان را محدود نکنید و اجازه دهید هرچه در فکرتان است آزادانه روی کاغذ بیاید.
راه اول: چیزهایی که شما را اذیت میکنند کدامند؟
درست مثل داستان برند ژیلت که همان اول مقاله گفتم، بعضی وقتها بهتر است مثل آقای کنیگ ژیلت، اطرافمان را خوب نگاه کنیم و ببینیم: چه چیزهایی ما را اذیت میکند؟ (چیزهایی که شما اذیت میکند، به احتمال زیاد بقیه را هم اذیت میکند.) ما برای حل این مشکل چه راه حلی میتوانیم ارائه کنیم؟ چه کار کنیم تا زندگی خودمان و بقیه سادهتر شود؟ مثلاً فرض کنید که ظهر یک روز گرم تابستانی است، شما بهشدت گرسنه هستید و در نزدیکیتان هیچ رستورانی نیست. طبیعتاً برای یک آدم گرسنه پیدا کردن ناهار آن هم در هوای گرم و سوزان، مانند شکنجه است. حالا ایدهای که به ذهن بیشتر ما میرسد چیست؟ راهاندازی یک فروشگاه آنلاین که اینکار را برای ما انجام دهد و زحمت تهیه ناهار را از دوش ما بردارد (مثل ریحون و اسنپ فود). دیدید؟ به همین راحتی شما هم میتوانید ایده خود را از طریق چیزهایی که اذیتتان میکنند، پیدا کنید. فراموش نکنید که این مرحله خیلی مهم است و ممکن است در مراحل دیگر هم به دردتان بخورد.
راه دوم: چه چیزهایی حال شما را خوب میکند؟
چند ثانیه فکر کنید... فکر کنید که انجام چه کاری در دنیا شما را بیشتر از همه خوشحال میکند؟ جوابی پیدا کردید؟ حالا فکر کنید و ببینید که چطور میتوانید از انجام چنین کاری پول دربیاورید یا حتی آن را تبدیل به یک کسب و کار کنید.
ورزش کردن را دوست دارید؟ مربی ورزشی شدن یا مشاور آنلاین ورزشی بودن یک ایده است!
نقاشی کشیدن را دوست دارید؟ نقاشی بکشید و آنها را از طریق وبسایت یا صفحۀ شخصیتان به دیگران معرفی کنید و بفروشید.
نوشتن را دوست دارید؟ محتوا تولید کنید و پول بگیرید.
مسافرت به سیارۀ دیگری خوشحالتان میکند؟ پس سفینۀ فضایی بسازید و تور مجازی گردش در یک منظومۀ شمسی را برگزار کنید :)
پس ببینید که چه کاری خوشحالتان میکند، آن را انجام دهید و بعد آن را به یک بیزنس تبدیل کنید.
راه سوم: از خودتان بپرسید چه چیز جدیدی در راه است؟
منظور من این است که اخبار روز دنیای تکنولوژی را دنبال کنید، فکر کنید و ببینید که جهان به کدام سمت و سو میرود. بعد از خودتان بپرسید با توجه به این شرایط، چه تکنولوژیهای جدیدی ممکن است بهزودی وارد شوند و کدام یک میتواند روی کسبوکار من تاثیر بگذارد؟ آیا میتوانید اولین نفری باشید که این ایده را پیدا میکند؟ به 15 سال بعد خودتان فکر کنید. فکر کنید که اگر از الان برای 15 سال بعد برنامهریزی داشته باشید چقدر موفق خواهید شد. در ضمن این نکته را هم فراموش نکنید، با توجه به اینکه ایران کمی از تکنولوژیهای روز دنیا عقب است، شانس بیشتری برای پیشتاز بودن در عرصههای جدید خواهید داشت.
راه چهارم: ایدههای موجود را بهتر کنید.
یک راه سادۀ دیگر این است که برای بهبود ایدههای موجود، ایده بدهید! مثلاً یکی از کسبوکارهای اینترنتی موفق را در نظر بگیرید. فکر میکنید این کسبوکار چه چیزی کم دارد؟ اگر دست شما بود چه چیزی را بهتر میکردید، کدام بخشها را اضافه میکردید، کدام بخشها را حذف میکرید و در کل چه ایدۀ بهتری داشتید؟ اگر واقعاً ایدهای دارید که میتواند شما را از رقیبتان جلو بیاندازد و مشتریان آنها را به سمت شما بیاورد، آن را بهکار بگیرید. البته یادتان نرود که شما باید تمام جوانب کار را بسنجید و فقط به ایده بسنده نکنید! (توصیه میکنم مقالۀ «آمیخته بازاریابی» را در وبلاگ نوین بخوانید و با بخشهای مختلف یک کسب و کار و نحوۀ مدیریت آنها آشنا شوید.)
راه پنجم: با خریداران و مشتریهای احتمالی صحبت کنید.
برای اینکه بیشتر به ایدههای کارآفرینی برسید، میتوانید با خریداران مختلف صحبت کنید. مثلاً اگر به کوهنوردی علاقه دارید، وارد یک فروشگاه تجهیزات
کوهنوردی شوید و ضمن کسب اجازه از فروشنده، با مردم در مورد نیازهایشان صحبت کنید. بپرسید که دوست دارند چه چیزی به بازار اضافه شود یا بازار
الان چه چیزی کم دارد. البته مردم همیشه با شما رو راست نیستند و ممکن است اصلاً اعتقادی به حرفایی که به شما میزنند نداشته باشند. این به هنر شما بستگی دارد که سوالات خود را چطور بپرسید تا نتیجۀ مورد نظرتان را بگیرید. در اینجا یک پیشنهاد دارم که به شما کمک میکند تا با نحوۀ سوال پرسیدن از مشتریهای احتمالی و رسیدن به جوابهای منطقیتر آشنا شوید: کتاب تست مامان (Mom Test) نوشتۀ راب فیتزپاتریک. تست مامان در واقع یکسری قانون ساده برای طراحی سوالهای مناسب و خوب است تا یاد بگیریم چطور با مشتریهای احتمالی آینده صحبت کنیم و با وجود دروغهایی که از همه میشنویم، ایدۀ خود را اعتبار سنجی کنیم.
راه ششم: مردم چه کلماتی را بیشتر در اینترنت جستجو میکنند؟
یک راه دیگر برای شناخت نیازهای مردم و رفع آنها، تحقیق کلمات کلیدی است. تحقیق کلمات کلیدی یعنی اینکه بفهمیم مردم چه کلماتی را بیشتر در اینترنت جستجو میکنند و بیشتر به دنبال چه چیزی هستند. مثلاً فرض کنید حوزۀ کاری مورد علاقۀ شما پرورش گل و گیاه است. با استفاده از ابزارهای موجود میتوانید در مورد کلمات کلیدی نزدیک به گل و گیاه تحقیق کنید و ببینید مردم چقدر آنها را در اینترنت جستجو کردهاند.
پیشنهاد من این است: کلماتی را که بیشتر به دردتان میخورند در جایی مثل یک فایل اکسل جمع آوری کنید، سپس آنها را به ترتیب اهمیت مرتب کنید. بعد بررسی کنید و ببینید رقابت چگونه است و شانس موفقیت شما در کدام بخش بیشتر است. شما میتوانید برای شروع روی بخشهایی که رقابت در آنها کمتر است و به اصطلاح هنوز اشباع نشدهاند سرمایهگذاری کنید. حتماً میپرسید که چطور در مورد کلمههای کلیدی تحقیق کنم؟ خب پیشنهاد میکنم برای اینکه با سیر تا پیاز این کار ساده، اما بسیار تاثیرگذار آشنا شوید، مقالۀ «تحقیق کلمات کلیدی» را بخوانید.
راه هفتم: بررسی نمونههای خارجی
یکی از راههای دیگری که میتوانید امتحان کنید، جستجو و بررسی استارتاپهای خارجی است. مثلاً همین اسنپ خودمان از یک نمونۀ خارجی به نام Uber الگو گرفته است. کافی است کمی به اخبار دنیای تکنولوژی توجه کنید و ببینید که کدام کسب و کار در حال حاضر خیلی مورد توجه قرار گرفته، ولی هنوز وارد ایران نشده است. در ضمن اگر بتوانید اولین نفر باشید، راه را درست بروید و خوب بازاریابی کنید، شانس موفقیت شما خیلی بیشتر از کسانی است که بعد از شما ایدههای مشابهی را پیاده میکنند.
و اما...
من سعی کردم در این مقاله به جای اینکه به شما ماهی بدهم، ماهیگیری را یادتان بدهم، تا خودتان هم ایده پردازی کنید و هم به صدها ایدۀ نو برای کارافرینی و ایجاد یک کسب و کار موفق برسید. توصیه میکنم بعد از اینکه ایدۀ خود را پیدا کردید مقالۀ دیگر ما را با موضوع «راهنمای کامل راهاندازی کسب و کار اینترنتی» بخوانید.
و در نهایت خیلی خوشحال میشوم اگر در مورد ایدههایی که بعد از خواندن این مقاله به ذهنتان رسیده با ما صحبت کنید و تمام سوالها و نظراتتان را به ما بگویید.
دیدگاهها
ناشناس
عالی بود .
ناشناس
مقاله مختصر و مفیدی بود. لینک های درون محتوا هم مناسب و کاربردی بودن
سینا
من برایه خودم شغل داشته باشم